کد مطلب:3229 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:311

انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی امریکا در ایران
انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی امریكا در ایران

برگزاری موفقیت آمیز انتخابات و مشاركت گسترده مردم، امیدهای امریكا را در سرنگونی قریب الوقوع نظام اسلامی كه خبر آن مرتباً در رسانه های گروهی غرب و بیانیه های ضد انقلاب داخلی منعكس می شد، بر باد داد. امریكا و اروپا نه تنها خواست مشروع ملت و دولت ایران را در استرداد شاه و اموال و داراییهای بلوكه شده ایران در این كشور كه بالغ بر 22 میلیارد دلار بود نادیده گرفتند بلكه امكاناتی وسیع در اختیار فراریان رژیم شاه گذاشتند تا علیه نظام اسلامی تشكیلات خود را در خارج كشور سازماندهی كنند. تحریكات و دشمنیهای كاخ

حدیث بیداری، ص: 119

سفید خشم ملت ایران را برانگیخته بود. در سال 1358 در آستانه سالگرد تبعید امام خمینی به تركیه (13 آبان) خبر ملاقات اعلام نشده آقای بازرگان با برژینسكی مشاور امنیت ملی كاخ سفید در الجزیره به ایران رسید. روز 13 آبان گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" سفارت امریكا در تهران را اشغال كرده و پس از شكستن مقاومت تفنگداران امریكاییِ نگهبانِ سفارت، جاسوسان امریكایی را بازداشت كردند. سندهای به دست آمده از سفارت بتدریج در بیش از پنجاه جلد كتاب تحت عنوان اسناد لانه

حدیث بیداری، ص: 120

جاسوسی امریكا در ایران منتشر گردید. این اسناد غیر قابل خدشه، از اسرار جاسوسیها و دخالتهای بیشمار امریكا در ایران و كشورهای مختلف جهان پرده برمی داشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابطها و جاسوسهای امریكا و انواع شیوه های جاسوسی و تحركات سیاسی این كشور را در مناطق مختلف جهان افشا می كرد. اشغال سفارت این كشور كه در فرهنگ انقلاب اسلامی به نام "اشغال لانه جاسوسی" معروف گردیده است، رسوایی بزرگی برای هیأت حاكمه امریكا بود. یك روز پس از این واقعه دولت موقت آقای بازرگان با پذیرفتن استعفا از سوی امام خمینی سقوط كرد. استعفای شتابزده رئیس دولت موقت (آقای مهدی بازرگان) به این امید مطرح شده بود كه امام خمینی واكنش نشان داده و دانشجویان را برای تخلیه محل اشغال شده تحت فشار بگذارد؛ اما امام خمینی بلافاصله استعفا را پذیرفت و فرصت را برای حاكمیت نیروهای انقلابی و كوتاه كردن دست محافظه كارانی كه در مدت كوتاه دولتشان با برخوردهای ضعیف، ایران را در معرض اغتشاشات ضد انقلاب قرار داده بودند، از دست نداد.

امام خمینی از حركت انقلابی دانشجویان حمایت كرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اوّل نامید. واقعیت نیز چنین بود. امریكا در

حدیث بیداری، ص: 121

انقلاب منجر به 22 بهمن رسماً از رژیم شاه حمایت می كرد و رو در رو ایستاده بود اما اینك اسناد دسیسه های مخفی این كشور و ایادی آن افشا می شدند. امریكاییان پس از این ماجرا به انواع روشها متوسل شدند تا ایران را وادار به تسلیم كنند. ایران اسلامی رسماً از سوی امریكا و اقمار این كشور تحریم و محاصره اقتصادی و سیاسی شد. مردم ایران با الهام از پیامهای امام خمینی دوران سخت محاصره را آغاز كردند اما حاضر به تسلیم نشدند. طرح عملیات آزاد كردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه شگفت و معجزه آسا در صحرای طبس ایران، با شكست مواجه شد. روز 4 اردیبهشت 59، شش فروند هواپیمای نظامی 130 در یكی از پایگاههای سابق نظامی امریكا در بیابانی واقع در شرق ایران فرود آمدند. این واقعه در زمان ریاست جمهوری بنی صدر اتفاق افتاد. قرار بود هواپیماها پس از سوختگیری و رسیدن هشت فروند هلی كوپتر عملیاتی و نفربر به تهران پرواز كنند و با همكاری عوامل نفوذی، بیت امام و مراكز حساس دیگر را بمباران كنند. ناگهان طوفانی سهمگین شنهای روان را در صحرا به حركت درآورد. تعدادی از هلی كوپترها ناگزیر به بازگشت به ناو نیمیتس شدند و چند فروند نیز در بیابانهای اطراف به ناچار فرود اضطراری داشتند. یكی از آنها با هواپیمای فرود آمده

حدیث بیداری، ص: 122

برخورد كرد و هر دو منفجر شدند. در این واقعه هشت نفر از متجاوزین نظامی امریكا كشته شدند و جیمی كارتر، رئیس جمهور وقت امریكا عملیات را شكست خورده و ناتمام متوقف ساخت. (88)

مرگ شاه در تاریخ 5 مرداد 1359 در مصر عملًا یكی از شرایط ایران را كه استرداد او به عنوان جنایتكار اصلی در كشتارهای مردم بود، منتفی ساخت. سرانجام پس از 444 روز با وساطت الجزایر و بنا به

حدیث بیداری، ص: 123

رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بر طبق توافقنامه الجزیره بین ایران و امریكا جاسوسان آزاد شدند و امریكا متعهد به عدم دخالت در امور داخلی ایران و بازپس دادن اموال و داراییهای بلوكه شده ایران شد كه هیچ گاه بدان عمل نكرد. مهمترین دستاورد اشغال جاسوسخانه امریكا علاوه بر تضمین ادامه انقلاب اسلامی، شكست ابهّت فرعونی امریكا و امیدوار ساختن ملتهای جهان سوم به امكان ایستادگی در برابر قدرتهای بزرگ بود. بعد از این واقعه، هیمنه اقتدار امریكا كه سالها برای آن سرمایه گذاریهای مادی و نظامی و تبلیغاتی فراوانی شده بود، فرو ریخت و این كشور را در كنترل جهان سوم دچار دشواریها و بحرانهای عدیده ای ساخت.

در انتخابات اوّلین دوره ریاست جمهوری ایران (5/ 11/ 1358) و در حالی كه امام خمینی در بیمارستان قلب تهران بستری بود، آقای ابو الحسن بنی صدر از رقبای خود پیشی گرفت. او كه در آستانه پیروزی انقلاب به كشور بازگشته بود با سخنرانیها و ارائه كتابهای خویش از خود چهره ای مذهبی- انقلابی و اقتصاددانی آگاه ارائه كرد. امام خمینی در مراسم حكم تنفیذ ریاست جمهوری وی فرمودند:

من یك كلمه به آقای بنی صدر تذكر می دهم، این كلمه تذكر برای همه است:

حدیث بیداری 128 انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی امریكا در ایران:

حدیث بیداری، ص: 124

حبّ الدنیا رأس كلّ خطیئة. (89) (90)

كیش شخصیت آقای بنی صدر و قدرت طلبی وی مانع از به كارگیری این نصیحت شد. او مغرور از آرای به دست آمده، از آغاز بنا را بر اختلاف با جناح خط امام و مخالفت با روحانیت گذاشت. او نیز همچون دولت موقت معتقد به سازش و زد و بندهای سیاسی با كشورهای قدرتمند بود. در سیاست داخلی، وی حذف نیروهای مذهبی انقلابی و جایگزین كردن عناصر وابسته به گروهكهای ضد انقلابی را آغاز كرده بود. در دوران ریاست جمهوری او خاك ایران بر اثر تجاوز نظامی گسترده عراق اشغال شد. عوامل وابسته به رئیس جمهور كه بقای خویش را در افزایش مشكلات و ایجاد بحران برای نظام اسلامی می دیدند با استفاده از موقعیت بنی صدر به عنوان فرمانده كل قوا، در كار دفاع و دفع تجاوز دشمن كارشكنی كرده و از تجهیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جلوگیری می كردند. وحدت ملی با اختلاف افكنیهای بنی صدر به مخاطره افتاده بود. سرانجام امام خمینی طی حكمی كوتاه در 20 خرداد 1360 بنی صدر را از فرماندهی كل قوا عزل (91) و متعاقب آن مجلس شورای اسلامی رأی به بی كفایتی وی داد. با سقوط بنی صدر اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، كه بعد از پیروزی انقلاب از ضعف دولت موقت و حمایتهای بنی صدر كمال استفاده را برده و تشكیلات خود را گسترش داده بودند، در 30 خرداد 1360 دست به اغتشاشی خونین زدند. ساعاتی بعد مردمِ تهران، آشوبگران را سركوب و جمعی را دستگیر كردند. از این پس منافقین رسماً دست به اقدامات براندازی و فعالیتهای تروریستی زدند و سران و اعضای آن در خانه های تیمی مخفی شدند. حزب جمهوری اسلامی در رأس حملات تروریستی منافقین قرار داشت. این حزب پس از پیروزی انقلاب با همت بزرگانی همچون حضرات آقایان: خامنه ای، دكتر بهشتی، دكتر باهنر، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی به منظور سازماندهی نیروهای مؤمن به راه امام و مقابله با تحركات گروهكهای سیاسی ضد انقلاب تشكیل شده بود. این حزب كه با پشتوانه حمایت معنوی امام خمینی به سرعت در

حدیث بیداری، ص: 125

سراسر كشور طرفداران بسیار زیادی یافته بود، مانعی عمده بر سر راه عوامل ضد انقلاب محسوب می شد. آیت الله خامنه ای روز 6 تیر ماه 1360 بر اثر انفجار بمبی كه منافقین در مسجد ابا ذر تهران كار گذاشته بودند به هنگام سخنرانی مجروح گردید. فردای آن روز فاجعه ای عظیم

حدیث بیداری، ص: 126

به وقوع پیوست. 72 تن از كارآمدترین عناصر نظام اسلامی و یاران امام خمینی كه در میان آنان رئیس دیوان عالی كشور (دكتر بهشتی)، چند تن از وزرا، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و جمعی از مسئولین قوه قضاییه و جمعی از متفكرین و نویسندگان و نیروهای انقلابی حضور داشتند، در مقرّ حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمبی قوی كه عامل نفوذی سازمان منافقین كار گذاشته بود، شهید شدند. دو ماه بعد در روز 8 شهریور 1360 آقای محمد علی رجایی چهره محبوب مردم ایران كه بعد از عزل بنی صدر از سوی مردم به ریاست جمهوری انتخاب شده بود، به همراه حجة الاسلام دكتر محمد جواد باهنر [نخست وزیر] در محل كار خویش با انفجار بمبی دیگر به شهادت رسیدند. تصمیم سریع و قاطع حضرت امام در انتخاب و نصبِ بلافاصله افراد به جای شهیدانی كه در این حوادث از مدیریت نظام گرفته می شدند، در سامان دادن به امور و مأیوس كردن دشمن نقشی بس مؤثر داشت و موجب حیرت محافل خبری و سیاسی جهان بود.

اگر ایمان و صلابت اعجاب انگیز امام خمینی و هوشیاری مردم مؤمن ایران نبود هر یك از این وقایع به تنهایی می توانست نظام اسلامی

حدیث بیداری، ص: 127

را از پای درآورد. اما در پی هر حادثه ای پیامها و سخنرانیهای تسكین بخش امام خمینی بود كه تحمل مصیبتها را آسان و مردم را بر ادامه راهشان مصمم می ساخت. مردم بعد از شهادت دكتر بهشتی فریاد می زدند: "امریكا در چه فكریه ایران پر از بهشتیه". این شعار برگرفته از سخنان امام بود كه دستهای پنهان دشمن اصلی یعنی امریكا را در این ترورها افشا می كرد و از سوی دیگر امام از آغاز نهضت خویش بارها به مردم آموخته بود كه انقلاب اسلامی وابسته به اشخاص، هر چند برجسته و مؤثر، نیست؛ حافظ انقلاب: خدا و ایمان مردم خداجوست.

یكی از مهمترین موفقیتهای امام خمینی افزایش شعور و آگاهی جمعی ملت و ایجاد حس مسئولیت و قدرت تحلیل آنان در مسائل سیاسی روز بوده است. سالها بود كه رسانه های گروهی غرب در تحلیلهای خود اجتناب ناپذیر بودن از هم گسستگی نظام اسلامی را بعد از مرگ امام وعده می دادند. این موضوع حتی در سمینارهای تحلیلی اندیشمندان غربی و مذاكرات سیاسی دولتمردان آنان به طور جدی مورد بحث و تأیید قرار گرفته بود و بر همین اساس گروههای ضد انقلاب داخلی نیز خود را برای این زمان آماده كرده بودند اما دنیا شاهد بود كه وقتی امام به ملكوت پیوست كمترین اثری از تحقق وعده های دشمنان دیده نشد و امیدهای چندین ساله آنان بر باد رفت. علت همان است كه اشاره كردم. امام خمینی نسل خمود و بی تحركی كه بر اثر خودكامگی و خیانتهای پنجاه ساله حكومت پهلوی به یأس و بی تفاوتی كشیده شده بود را چنان بازسازی و تربیت كرد كه قادر شدند در زمانی اندك عادات و روابط اجتماعی گذشته و ضد ارزشهای دیرپا و رسوخ كرده در همه زوایای زندگی شان را منطبق بر آرمانهای جدید دگرگون سازند. صدها هزار جوانی كه در جبهه های نبرد هشت ساله با متجاوزین عراقی، داوطلبانه و در اوج معنویت و آگاهی جانبازی كردند گواهان این مدعا بودند. نمونه های بیشماری از میزان درك و شعور و درجه ایمان و معنویت آنان در وصیتنامه های شهیدان منعكس و به چاپ رسیده است. اینها همانهایی بودند كه تا چند سال قبل از پیروزی

حدیث بیداری، ص: 128

انقلاب در معرض انواع مفاسد و تبلیغات سوء و جاذبه های تخدیری قرار داشتند.

شاید كسانی كه جامعه عصر امام خمینی را از نزدیك درك نكرده اند بیان این مسائل را اغراق در واقعیتها و ناشی از محبت بیش از حد به امام و انقلاب بدانند. اما هنوز شواهد زنده و اسناد و مدارك گویا آن قدر وجود دارند كه برای اثبات آن نیازی به بحث و مناظره نباشد. هنوز در فرهنگ جامعه مذهبی ایران به كسانی كه فرزندانشان را در راه آرمانهای امام خمینی فدا كرده اند به جای تسلیت تبریك گفته می شود. هنوز پدران و مادران زیادی در ایران حضور دارند كه چندین فرزند خویش را در این راه از دست داده اند و وقتی از احساسشان می پرسی آن را افتخاری بزرگ برای خانواده و نعمتی از سوی خدا می دانند. شاید برای غربیها باور كردنی نباشد كه محل اختفای عده زیادی از عوامل ضد انقلاب و تروریستهای منافق به وسیله پدران و مادران و دیگر اعضای خانواده شان كه به انقلاب و امام پایبند بودند به نیروهای انتظامی گزارش می شد و در دستگیری آنان مشاركت داشتند. اهمیت این احساس زمانی آشكارتر می شود كه به روابط عمیق عاطفی در خانواده های ایرانی توجه شود كه در هیچ سطحی قابل قیاس با روابط سرد و بی روح خانواده های غربی نیست. هنوز اگر از هر یك از دهها هزار رزمنده ای كه خاطرات جبهه را به یاد دارند سؤال كنی كه سخت ترین روزهای دوران جبهه كدام روز است؟ لحظه پخش خبرِ قبول قطعنامه را اشاره می كنند. توصیف احساسات غیر قابل كنترل و اندوه جانكاه بسیجیان در آن روز جز با مشاهده نزدیك صحنه ها ممكن نیست؛ چرا كه آنان بیمناك از آن بودند كه این واقعه "درِ باغ شهادت" را به رویشان بر بندد و امیدشان در وصل به قافله شهیدان از دست برود.

ایجاد چنین تحولی روحی در سطح یك جامعه و به حركت درآوردن امواج اسلامخواهی در روان یك امت بزرگ كاری آسان و معمولی نبوده است. لبنان و حماسه حزب اللَّه آن دیار، نمونه ای دیگر از تحول یادشده است. بر خلاف تبلیغات غربیها، این دخالتها و حمایتهای ایران نبود كه

حدیث بیداری 135 انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی امریكا در ایران:

حدیث بیداری، ص: 129

باعث آن پایداریها شد چرا كه امریكا و اروپا و شوروی (سابق) حضوری دیرینه و بسیار گسترده و مستقیم در آنجا داشته اند. دانشگاه امریكایی بیروت سالها در لبنان فعالیت دارد. امریكا و اروپا در ماجرای حوادث لبنان نیروی نظامی به این كشور گسیل داشتند. لبنان تا چندی پیش بازار بزرگ سیاست غرب در خاورمیانه لقب داشت. چه عاملی باعث شد كه جمعیتی، در قیاس با دشمنانش، كم مقدار، در كشور كوچكی از هر جهت محاصره شده و هم مرز با اسرائیل با كمترین امكانات دفاعی چنان پایداری كردند كه نیروهای نظامی غربی رسماً از صحنه نبرد فرار كرده و ناگزیر از تخلیه كشور شدند و اكنون سالها است كه با وجود تنگناهای اقتصادی شدید و بمبارانها و تجاوزهای

حدیث بیداری، ص: 130

مكرر اسرائیل، حزب اللَّه همچنان موجودیت خویش را بر غرب تحمیل كرده و مقاومت می كند؟ علت واقعی آن است كه مسلمانان لبنان به لحاظ روابط فرهنگی و عقیدتی دیرینه، زودتر از سایر بلاد اسلامی امام خمینی را شناختند و پیامش را درك كردند، و پس از آن در فلسطین و پیدایش جنبش حماس و احیای حركتهای اسلامی در دیگر ممالك مسلمین، اثرگذاری مستقیم و یا غیر مستقیم همان اندیشه و پیام را شاهد هستیم.

تنها اندیشه سیاسی و نوع مبارزات سیاسی امام خمینی نبوده است كه چنین تحولی را پدید آورده است. انسان شناسی، جامعه شناسی و مكتب تربیتی امام خمینی است كه زمینه ها و بستر این تحولات سیاسی

حدیث بیداری، ص: 131

را فراهم ساخته است. متأسفانه هنوز ابعاد نگاه امام به انسان و جامعه و تاریخ و مقوله های تربیتی بازشناسی و تدوین نشده اند. مكتب تربیتی و جامعه شناختی امام خمینی با آنچه كه تحت این عناوین در دانشگاههای كشورهای جهان سوم و ممالك اسلامی تدریس می شود، هیچ سنخیتی ندارد.

اساس نهضت امام خمینی بر روش انبیا استوار است. همان روشی كه از بردگان منزوی و ستم كشیده، شخصیتهایی چون ابو ذر و سلمان می پرورد و از جامعه جاهلیت آن روز پیشتازان تمدن و فرهنگ اسلامی می سازد، و این روش در عصر حاضر فراموش شده و آنچه كه اكنون به نام علوم انسانی روز می شناسیم تعریف انسان و روابط انسانی در مقوله های مختلف از دیدگاهِ غیر وحیانیِ لیبرالیسم و اومانیسمِ غربی است كه آن نیز خود برآیند عصر رنسانس و نتیجه خودفراموشی و پذیرش اصالت ماده و حاكمیت ماشین بر انسان است.

به اصل سخن كه بیان چگونگی هدایت انقلاب در سالهای پر آشوب پس از پیروزی بود، بازگردم. پس از فاجعه هفتم تیر سال 1360 و شهادت دهها تن از یاران امام و مسئولین نظام جمهوری اسلامی، سركردگان گروهك منافقین به همراه رئیس جمهور معزول با لباس و آرایش زنانه و به وسیله عوامل نفوذی در فرودگاه تهران به پاریس گریختند. خلبان هواپیمای آنان، خلبان ویژه و مورد اعتماد شاه بود (92) كه هدایت هواپیمای شاه را در آخرین فرارش از كشور به عهده داشت. دولت فرانسه بر خلاف ادعای حقوق بشر و مبارزه با تروریسم به كسانی پناه داد كه رسماً در اطلاعیه هایشان مسئولیت عملیات تروریستی و انفجار بمب در اماكن عمومی را بر عهده می گرفتند. از آن پس منافقین فراری در كشورهای دیگر اروپایی و كشور امریكا تحت حمایت دولتهای غربی قرار گرفتند و در جریان جنگ عراق با ایران، آنها پایگاه اصلی خویش را طی معامله ای با صدام به عراق منتقل كردند و در تمام دوران جنگ رسماً به عنوان مزدور و جاسوس، امكانات خویش را در اختیار ارتش بعثی گذاردند. كار اصلی آنها جمع آوری اطلاعات از

حدیث بیداری، ص: 132

جبهه های ایران به وسیله عوامل نفوذی و دادن اطلاعات مربوط به موشكهایی كه به سوی مناطق مسكونی شهرهای ایران پرتاب می شد و بازجویی از اسرای ایرانی و شركت در عملیات نظامی عراق بود.

تلاش نظامی منافقین برای ورود به ایران در سال 1367 و پس از صلح ایران و عراق، در "عملیات مرصاد" بشدت سركوب شد و مهاجمین مزدور با به جا گذاشتن بیش از هزار كشته به داخل خاك عراق فرار كردند. آنچه كه در جهان به وسیله سازمانهای وابسته به امریكا تحت نام نقض حقوق بشر علیه جمهوری اسلامی تبلیغ می شود عمدتاً بازگویی ادعاهای همین گروهك و توجیهی برای پوشش حمایتهای دول غربی از آنهاست.

منافقین در نظر مردم ایران منفورترین مجرمینی هستند كه هیچ گاه جنایات جانیان مشهور تاریخ معاصر ایران به آنان نمی رسد. علاوه بر شهادت 72 نفر از محبوبترین شخصیتهای نظام اسلامی در انفجار مقرّ حزب جمهوری اسلامی و شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر

حدیث بیداری، ص: 133

ایران، چهره های برجسته دیگری نیز به وسیله اقدامات تروریستی منافقین از مردم ایران گرفته شدند كه می توان از ترور آیت الله قدوسی به همراه سرتیپ دستجردی (14/ 6/ 60)، ترور آیت الله مدنی، امام جمعه تبریز (20/ 6/ 60)، ترور حجة الاسلام هاشمی نژاد (7/ 7/ 60)، ترور آیت الله دستغیب، امام جمعه شیراز (20/ 9/ 60)، ترور آیت الله صدوقی، امام جمعه یزد (11/ 4/ 61)، ترور آیت الله اشرفی اصفهانی، امام جمعه كرمانشاه (23/ 7/ 61)، و دهها شخصیت روحانی دیگر نام برد كه هر یك در منطقه ای وسیع از ایران بر دلهای مردم حكومت داشتند و نقش آفرینان نهضت امام خمینی بودند. علاوه بر چهره های سیاسی و مذهبی و مدیران نظام اسلامی، افراد زیادی از مردم كوچه و بازار نیز به جرم دفاع و پاسداری از انقلابشان در اقدامات تروریستی و انفجار بمبهایی كه منافقین در اماكن عمومی كار گذاشتند، به شهادت رسیدند. (93) (كه آخرین مورد آن قتل فجیع دو كشیش مسیحی و انفجار بمب در روز عاشورا و در جوار ضریح حضرت امام رضا (ع) در مشهد در سال 1373 بود.)

حدیث بیداری، ص: 134

قابل توجه آنكه در برابر همه فجایعی كه اتفاق افتاد، امریكا و دول اروپایی و سازمانهای بین المللی نه تنها سكوت كردند بلكه به تروریستها پناه و امكان ادامه حیات دادند. آنها قبلًا نیز در جریان حمایت از كشتارهای شاه موضعی مشابه و در تضاد با ادعاهاشان داشتند و دقیقاً به همین دلیل بود كه امام خمینی هیچ گاه مبنای ارزیابی

حدیث بیداری، ص: 135

و مواضع خویش را قبل و بعد از پیروزی انقلاب بر اساس داوری دولتهای بیگانه و مواضع سازمانهای بین المللی قرار نمی داد. او معتقد بود و بارها در سخنرانیهای خود تصریح داشت كه سازمان ملل متحد، شورای امنیت، سازمان دفاع از حقوق بشر جز ابزاری در اختیار سلطه گران بین المللی نیستند. چنانكه ادعای كمونیستها و شوروی (سابق) در آزادی خواهی و مبارزه با امپریالیسم نیز جز برای همین هدف مطرح نمی شود. حتی امام خمینی بر اساس همین واقعیتها معیاری جالب به مدیران نظام اسلامی ارائه داده و می فرمود آن روزی كه این گونه مجامع و امریكا و شرق و غرب از شما تعریف كردند و داوطلبانه موجودیت شما و انقلاب را پذیرفتند، آن روز باید در سلامت راه و حقانیت مواضعتان تردید كنید. (94)